عجیب دلم برایت تنگ شده امروز تقریبا یک قرن است که تو را ندیده ام من نمی دانم با این زمان های طولانی چه کنم ؟
دارم فکر می کنم که یک قرن پیش خوشبخت بودم اما حالا...من هستم و هزار شالیزار فاصله دارم فکر می کنم چقدر خوب است اگر همیشه حتی الان که دارم از دلتنگی برای تو دیوانه می شوم جنبه های مثبت یک پدیده را در نظر بگیرم تو قشنگ ترین پدیده زندگی من بودی هستی و خواهی بود من چقدر خوشبختم که تو زندگی ام فرشته ای مثل تو حضور دارد من همیشه به تو فکر می کنم می بینم چقدرتو خاص هستی خاص و دوست داشتنی .چرا وقتی با تو بد صحبت می کنم با من خوب رفتار می کنی؟اینجوری من دچار عذاب وجدان می شوم چرا همیشه سعی می کنی من خوشحال باشم
حتی وقتی که ناراحتت می کنم ؟چرا؟چرا؟
دارد از نگاهم باران می بارد برای تو برای...می دانم نیازی به اعتراف نیست تو خودت از همان ابتدای دنیا به این حقیقت پی برده ای و اما اعتراف سبز من:من فقط وقتی کنارم هستی،خوشحالم.
این را می گویند عشق واقعی در یک دهکده ی کوچک جهانی!
من می دانم یکی از همین روزهای خدا،فاصله ی هزار شالیزاری بین من و تو می شود یک شالیزار
من قدم می گذارم در هوای سبز و می ایستم رو به روی لبخند همیشه مهربانت و می گویم:امروز سیصد سال پیش از سال1390است و ما در یک غروب ساده و بارانی بی دغدغه عاشق هم می شویم زیبای زیبا
هزار بار دوستت دارم
تقدیم به همسر عزیزم
نظرات شما عزیزان:
|